دسته: علوم اجتماعی
بازدید: 12 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 26 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 28
رفاهاقتصادى و معیشتى در جهان مهدویت
از برنامهها و اقدامهاى امام مهدى (ع)، پدید آوردن رفاه در كل جامعه بشرى است. در آن دوران طبق ترسیم آیات و احادیث، جامعه بشرى واحدى تشكیل مىگردد كه مانند خانوادهاى زندگى مىكنند، و مساله ناهنجار جوامع پیشرفته و ابرقدرت، و جامعههاى در حال رشد، و جامعههاى عقبمانده و محروم از میان مىرود و بشریتبه طور كلى به رفاه اقتصادى و بىنیازى دست مىیابد، و همین چگونگى زمینه اساسى رشد و تعالى معنوى و فكرى انسان را میسازد.
طبق تحقیقات كارشناسان و متخصصان بخش عظیم و مهمى از مسائل عقبماندگى و وابستگى و كمبود مواد غذایى و معیشتى (اگر نگوییم تمام آن) به دو عامل بستگى دارد، و این هر دو عامل با هم در ارتباطاند:
نظام اقتصادى حاكم بر جهان.
نظام اقتصادى حاكم بر جهان»، یعنى نظام و سیستمى كه قدرتهاى اقتصادى جهان در كشورهاى استعمارگر پدید آوردهاند، و هدف و آرمان آنها دستیابى به قدرت اقتصادى روزافزون و سلطه بر منابع ثروت جهان است. این قدرتهاى سلطهگر، با برنامهریزیهاى دقیق خود، مانع هرگونه استقلال، خودكفایى و رشد تولید و پیشرفت اقتصادى در كشورهاى عقب نگهداشته شدهاند. این قدرتها از راههاى گوناگون و شیوههاى تبلیغى و برنامهریزیهاى گسترده و عمیق، در سایه سلطه نظامى و سیاسى و فرهنگى، آزادى فكر و عمل را از آحاد مردم در جهان سوم مىگیرند، و روشها و شیوههایى در همه مسائل زندگى از جمله در تولید و مصرف و تكنولوژى و فرهنگ و راههاى معیشت، بر آنان تحمیل مىكنند كه به سود سرمایهداران بزرگ و سلطه بیشتر جهان پیشرفته است. در سایه این سلب فكر و سلب شخصیت و سلب آزادى و آزادفكرى، پدیده عقبماندگى ویى و خودیابى و اعتماد به نفس مىمیرد، و وابستگى روز به روز در اعماق اجتماعات عقبمانده گسترش مىیابد. از این رو، صاحبنظران مسائل اقتصادى - اجتماعى مىگویند: كمك به كشورهاى عقبمانده تنها در این است كه آنها را به خودشان واگذارند.
نظام سیاسى حاكم بر كشورها» نیز نوعا عامل و دستنشانده قدرتهاى جهانى هستند، و همواره به زیان ملتهاى خود گام برمىدارند، و براى سلب هرگونه فكر و اندیشه از مردم و نفى حس خودشناسى و خودیابى در مردم خویش مىكوشند، و جریانهاى فكرى و فنى فرمایشى را در میان ملتخویش نشر مىدهند، و با رسانهها و ابزارهاى تبلیغاتى هرگونه استقلال فرهنگى و اقتصادى را از جامعه سلب مىكنند، و تودهها را بردهوار به اسارت و پیروى كوركورانه این دو جریان مسلط و حاكم - یكى بیگانه و دیگرى خودى - نخستین موضوعى كه صدمه مىبیند و یا بكلى نفى مىگردد، اصالت فكر و فرهنگ خودى و حس اعتماد به نفس و بازیابى و بازشناسایى نیروهاى نهفته در درون خود و جامعه خودى است.
در رستاخیز ظهور امام منجى (ع)، این بندها و دامها از سر راه برداشته مىشود، و عوامل سلطه بر فكر و فرهنگ و اقتصاد و سیاست جهان و كشورها نابود مىگردد، و انسانها آزاد مىشوند، و با هدایت آن امام به خود مىآیند و دیگر بار خویشتن خویش را بازمىیابند و بازمىشناسند و آزادانه فكر مىكنند، و راههاى تحمیلى و تبلیغى را از راه اصلى و درست جدا مىسازند. و این است آزادى و آزادگى واقعى، آزادیى كه در سراسر دنیاى كنونى تنها واژه آن وجود دارد و از محتوا و مفهوم آن خبرى نیست.
در دنیایى كه تقسیمبندى جهانى با معیارهاى ظالمانه صورت مىگیرد، و امتهاى ضعیف، به حال خود گذارده نمىشوند، و از راههاى مریى و نامریى در شبكههاى پیچیده نظامهاى سلطه و سرمایهدارى جهان گرفتار مىآیند، سخن از آزادى واقعى و آزادفكرى، بازى با كلمات است. و گفتگو بر سر استقلال اقتصادى و انتخاب شیوه و راه زندگى و معیشت و دستیابى به رفاه بیهوده است. زیرا در چنین شرایطى، بخشهاى عظیمى از بشریت مواد لازم زندگى را در اختیار ندارند و دچار كمبود و فقرند، و بخشهاى دیگر نیز طبق الگوها و معیارهایى كه سرمایهداران و تولیدكنندگان بزرگ بر جامعه تحمیل مىكنند باید زندگى كنند، و از مواد و كالاها بهره گیرند، و خود قدرت اختیار و انتخاب ندارند.
از این رو در رستاخیز امام مهدى (ع)، انسان در آغوش آزادى به معناى واقعى كلمه مىآرامد، و در پرتو این آزادى همه بندها و زنجیرهایى را كه بر پایش نهادهاند مىگسلد، ورا به دو بخش پیشرفته و عقبمانده تقسیم كردهاند از میان مىرود، و پدیده شوم فقر و نیاز نیز نفى مىگردد، و رفاه اقتصادى در پرتو چنین معیارهایى به جامعه و افراد داده مىشود. تردیدى نیست كه بدترین و ناهنجارترین اسارت براى بشریت، فقر و نیاز روزانه به غذا، لباس، مسكن، دارو و دیگر لوازم زندگى است. این اسارت براى انسان لحظهاى آسایش و فراغتباقى نمىگذارد، و زمینههاى رشد و تكامل معنوى و مادى او را نابود مىسازد، و همواره انسان را در اندیشه سیر كردن شكم و پوشاندن بدن و دستیابى به سایبان و بهبودى از درد و بیمارى و... فرو مىبرد، و فرصتى باقى نمىگذارد تابه مفاهیم بالا و برتر زندگى بیندیشد، و پایگاه انسانى خود را درك كند، و از عروج و تكامل نوع انسان سخن بگوید.
در دوران رفاه اقتصادى و رفع همه نیازها، آدمى از این بردگى و اسارت هستىسوز رهایى مىیابد، و از بند مشكلات آن آزاد مىگردد، و به مسائل متعالى و برتر و تكامل و رشد و صعود مىاندیشد و در آن راستا گام برمىدارد.
احادیثبسیارى درباره رفاه اقتصادى دوران ظهور وجود دارد و شاید از جمله مسائلى باشد كه بیشترین تاكید بر آن شده است. و این اهمیت موضوع و نقش آن را در ساختن جامعه سالم قرآنى مىرساند، و شاید پس از اصل عدالت دومین موضوعى باشد كه در آن دوران در جامعهها پدید مىآید. و این هر دو با یكدیگر پیوندى ناگسستنى دارند، زیرا كه اجراى دقیق عدالتبراى از میان بردن روابط ظالمانه و غاصبانه آكل و ماكولى است تا اقویا حق ضعیفان را نخورند و آنان را محروم نسازند. بنابراین، رفاه اقتصادى براى همه، با اجراى اصل عدالت اجتماعى و برپایى قسط قرآنى امكانپذیر است، بلكه رفاه و بىنیازى از میوههاى درخت تناور عدل است، و امام با تحقق بخشیدن به اصول دادگرى و عدالت اجتماعى، همگان را به زندگیى درست و سامانیافته مىرساند.
امام صادق (ع:
...انالناس یستغنون اذا عدل بینهم...
- ... مردمان بىنیاز مىگردند آنگاه كه عدالت میانشان حاكم باشد...
نالله لم یترك شیئا من صنوفالاموال الا و قد قسمه، واعطى كل ذى حق حقه، الخاصة والعامة والفقراء والمساكین، و كل صنف من صنوفالناس... فقال: لو عدل فىالناس لاستتغنوا...
- خداوند همه ثروتها را (از همه منابع درآمد) میان مردم تقسیم كرده است، و به هر كس حقش را داده است: كارگزاران و توده مردم و بینوایان و تهیدستان و هر گروهى از گروههاى مردم. سپس امام گفت: اگر عدالت اجتماعى برقرار شده بود همه مردم بىنیاز شده بودند...
بنابراین در سایه عدالت است كه به رفاه اقتصادى و بىنیازى مادى مىتوان دستیافت.
همچنین از نظر تعالیم اسلامى، حاكمیت اگر درست و اسلامى باشد و برنامهها و مجریانى قرآنى و اسلامى به كار گمارده شوند، محرومیت و نیازمندى در جامعه باقى نمىماند، زیرا كه اصول عدل و حق اجرا مىگردد، و در پرتو آن اجراى اصول، همه مردم به رفاه و بىنیازى مىرسند.